۱۳۸۸ اردیبهشت ۳۰, چهارشنبه

ترس مبهم

می ترسم عاشقانه ای بنویسم وعشق تمام شود مثل خوابی که نباید تعریفش کرد یا شادی که آدمها را از حسودی بی رنگ می کند پس چرخی مهربان می زنم به سعادت نسبی خودم می خندم دنیا را به کاغذ می بخشم و تورا به نفسهایم.....

هیچ نظری موجود نیست: