۱۳۸۸ تیر ۶, شنبه

چه خواهد شد!

بعد از روزها با زحمت فراوان تونستم بلاگمو باز کنم....نمی دانم باید خوشحال باشم یا ناراحت؟! روزهای پرملالی شده و معلوم نیست چه اتفاقاتی روزهای آینده ما را رنگین کمانی کند...کاش یک قلم موی جادویی داشتم وتمام این سیاهی ها را از صورت اجتماع پاک می کردم...احوال هر دوستی و می گیرم بی صدا می گه چطور می شه به ساده ترین شکل ممکن از ایران رفت...یکی می خواد ادامه تحصیل بده نمی شه...اون یکی می خواد عاشق بشه به هزار دلیل نمی شه...حتی بعضی می گن رنگ عشقام با سختیهای زندگی ما ایرانیها عوض شده...حتی اگر بخوای با درگیر کردن خودت با کار روز مره خودتو فراموش کنی باز نمی شه...آخه کار دلخواهت نیست تازه اگه بعد از کلی دوندگی و آزمونهای گوناگون کار مورد علاقتو پیدا کردی ....تازه می فهمی چه روزای قشنگیو در انتظار بدست آوردن اون چیزی که حقت بوده از دست رفته... سخت سردرگم شده ام...دلم واسه اون همه شور و اشتیاق 22 خرداد تنگ شده و از طرفی از یاسی که 2هفته ی تمام همه رو فرا گرفته متنفرم..از این همه دروغ که از طلوع خورشید تا غروبش با جان دل نوش جان می کنیم...از کسانی که ظلم را می بینند و سکوت می کنند...از آنهایی که فقط به خاطر منافع مادی هموطن خود را به زیرمشت و لگد می گیرند...از انهایی که کورکورانه می اندیشند و نمی دانند که ریختن خون مظلوم ظلم بزرگیست...به راستی چه باید کرد!؟تا کی باید صبوری کرد...دلم واسه ی طبقه متوسط اجتماع می سوزد که از استیصال و نداشتن راه به جایی تصمیم گرفت اعتراض خود را در خیابانهای وطن به نمایش بگذارد... گرچه این روزها آسمان دلم مه آلود است...اما اطمینان دارم که راهی خواهیم یافت یا راهی خواهیم ساخت!

۴ نظر:

شايان گفت...

سالام شايان هستم/ تمام تحليلهاي سياسي طي اين چند ماه به خطا رفت، انسان گاهي نميدونه كدوم يكي از راه هاي پيش رو را بايد انتخاب كنه ، بمونه، بره، اعتراض كنه، صبور باشه، فرار كنه، من فعلا صبوري را انتخاب كردم، شما مي خوايين چه راهي انتخاب كنين؟
ولي اميدوارم بالاخره اين شرايط به يك نتيجه خوشايندي برسه. مرسي/ راستي بالالخره موفق شدم ايميل بسازم واسه خودم، نمي دونم چطوري آدرسش رو بهتون بدم يه راهي رو پيشنهاد بديد/ موفق باشيد

کارنامه برده گی گفت...
این نظر توسط یک سرپرست وبلاگ حذف شد.
Unknown گفت...

سلام

خیلی وقته خبری ازتون ندارم نگران شدم...

مهدی گفت...

سلام رفیق خوبی؟ واضحه که نیستی اما نا امیدی دقیقا چیزیه که از ما انتظارش رو دارن یاد شاملو بخیر وقتی که می سرود:
بین شما بگویید
بین شما کدام
صیقل می دهید سلاح آبایی را
برای روز انتقام!
یا حق