۱۳۸۹ اردیبهشت ۲۰, دوشنبه

او دارد می رود....

خودم را در دست باد و تو را در دست نسیم می بینم...و چه سخت است پاک کردن نجواهای پیوسته ی نسیم....تنها بدان دلیل که تو دیگر نمی خواهی در روز های من جاری باشی!

۱ نظر:

مهدي گفت...

سلام
احساس مي كنم درگير مساله اي هستيد كه فكرتان را حسابي مشغول كرده.
كاش اگر دنبال چيزي يا كسي هستيد ديگر سراغش نرويد.
مطمئنن او خودش خواهد آمد...