حکایت بارانی بیامان است
اینگونه که من دوستت میدارم. شوریدهوار و پریشان باریدن
برخزهها و خیزابها
به بیراهه و راهها تاختن بیتاب، بیقرار
دریایی جستن
و به سنگچین ِ باغ ِ بسته دری سرنهادن
و تو را به یاد آوردن
چون خونی در دل
که همواره
فراموش میشود. حکایت بارانی بیقرار است
اینگونه که من
دوستت میدارم. «شمس لنگرودی- نتهایی برای بلبل چوبی»
اینگونه که من دوستت میدارم. شوریدهوار و پریشان باریدن
برخزهها و خیزابها
به بیراهه و راهها تاختن بیتاب، بیقرار
دریایی جستن
و به سنگچین ِ باغ ِ بسته دری سرنهادن
و تو را به یاد آوردن
چون خونی در دل
که همواره
فراموش میشود. حکایت بارانی بیقرار است
اینگونه که من
دوستت میدارم. «شمس لنگرودی- نتهایی برای بلبل چوبی»
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر