۱۳۹۱ خرداد ۲۸, یکشنبه

دلم تنگ شده

دلم برای گندم انگشت هایت تنگ شده
دلم تو را می خواهد
و چنارستان
و صدای زوزه ی سگ ها
دلم
حرف نزدن هایت را می خواهد
هی ساکت شوی
هی ساکت شوم
هی ساعت بگیری و بگویی سه دقیقه شد نوبت تو است که حرف بزنی

بعد بگویی:
- بستنی یا بوس
و من بگویم:
- سپیدار....نازنین.ر

۱ نظر:

ناشناس گفت...

بسیار عالی